امروز 16 بهمن هزارو سیصد و نود یک
داشتم میرفتم تا به ی سری کارای عقب افتادم برسم.
ی دو دو تا چهراتا کردم گفتم مهدی ایندفعه از این مسیر برو ...کاش مسیر همیشگیمو میرفتم
بخدا چیزی رو که میگم واقعیته...ی واقعیت تلخ
از خیلی چیزا بدم اومد،بخدا خیلی چیزا ای کاش سوار اون تاکسی لعنتی نمیشدم
ای کاش اونارو نمیدیدم...
دیدم پسره رو که با چ شوق و ذوقی دوست دخترشو آورد تا جلوی تاکسی سوار کنه تا بعد با خیال راحت بره به کاراش برسه
منتظر بود تا تاکسی راه بیوفته بعد بره.
خیلی جالب بود وقتی داشت تاکسی راه میفتاد پسره انگار هیچکسو ندید انگار فقط خودشو میدید و کسی رو که دوسش داشت،موقع خداحافظی گفت مریم خیلی دوست دارم،دختره با لبخند گفت دیونه منم همینطور
تو دلم گفتم خوشبحالشون منم خندیدم بخدا با این حرکتشون
راننده تاکسی ی پسر جوون و خوش تیپی بود
ای کاش اون چند دقیقه مسیرو میخوابیدم تا نمیدیدم،نمیدیدم خیانتو،نمیدیدم نامردی رو
دختره داشت با چشاش راننده تاکسی رو میخورد.راننده متوجه داستان شد و انگار بدش نیومد و تابلو بود که چند دقیقه دیگه شماره هم رد و بدل میشه
وسط راه پیاده شدم...
دختر خانم؟تویی که دیدی با چ ذوق و شوقی پسری که دوستت داشت همراهیت میکرد
با چ شادی قشنگی گفت دوست دارم،خو نمیتونی باهاش باشی نباش ولی اینطوری چرا؟چرا اینطوری؟چرا با نامردی بی معرفت؟
اینجا نمیخوام بگم دخترا ی سریاشون نامرد هستن،پسرا هم هستن،میدونید چرا؟چون اون راننده تاکسی هم این داستانارو دید از حرکات پسره میشد فهمید که عاشق دخترست اصلا فرض بر اینکه دختره تو ی نگاه عاشقت شده تو چرا؟توییکه میدونستی چرا؟!!ها؟؟؟؟؟؟؟
از بچگی یادمون دادن چوب خدا صدا نداره،از بچگی یادمون دادن هرکی کار اشتبهای کنه خدا جوابشو میده
با این قانون بزرگ شدیم.ولی نمیدونم چرا من هرچی دارم پیش میرم میبینم و میگم مهدی چوب خدا داره تو سر اونایی میخوره که گناهشون شاید روراستی شونه....خدا چوبت صدا نداره؟چرا پس ما خدا چرا آدمی که داره بدترین گناه هارو میکنه همیشه داره راحت زندگی میکنه؟میخوای بگی اونا جهنمی هستن؟ًخدا خو یخورده چوبتو تو این دنیا چرا نمیزنی بهشون همون چوب بی صدا رو که میگن تا من یبار ببینم که بگم اره از قدیم راست گفتن...؟!چرا همیشه با هرکی روراست بودیم دورویی ازش دیدیم؟خدا خیلی حرفا باهت دارم یا بیا پایینن سوالامو جواب بده یا منو ببر پیش خودت اونجا بهم جواب بده.
خیلی دلم گرفته،الان دیگه خوشحالم،خوشحالم از اینکه تنهام
فقط از تنها چیزی که ناراحتم اینه که کسی که دوسش داشتم بهم گفت خائن و رفت...
بعضی وقتا ادم دوست داره ادم بد داستان بشه...!!!
یبار امتحان کنیم شاید جواب داد...!!!
دلم برای خودم سوخت...دلم برای تو سوخت...دلم برای اونا سوخت...دلم برای هممون سوخت..دلم برای اون پسری هم که با لبخند به دختری که دوسش داشت و بهش گفت دوستت دارم هم سوخت
بازم ای کاش،بازم میگم چ کلمه مسخره ای...
ای کاش بلد بودیم به یکی که میگیم باهاتم تا تهش باهاش باشیم نه اینکه خوشگلتر یا پولدار تر اومد جلو کارتشو داد دست و پامون شل بشه و همه چیز یادمون بره،پشت سرمون رو نادیده بگیریم...
چند سال دیگه چی میخواد بشه؟!همین دخترا میخوان مادر بشن و همین پسرا هم پدر میشن؟؟؟!!!
دعای پدربزرگ مادربزرگا رو که همه شنیدن،شنیدید که میگن خدا عاقبت بخیرت کنه؟!
واقعا خدا عاقبتمونو بخیر کنه
امروز هم گذشت فردا چی میشه؟
چوب خدا صدا نداره...!!!
